مؤسسه قرآنی بیت العباس(ع) اندیشه

دارای مجوز از سازمان تبلیغات اسلامی-شماره ثبت 764

مؤسسه قرآنی بیت العباس(ع) اندیشه

دارای مجوز از سازمان تبلیغات اسلامی-شماره ثبت 764

مؤسسه قرآنی بیت العباس(ع) اندیشه
پنجشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۱۰ ب.ظ

تفسیر سوره عنکبوت- آیات 1 تا 15

 تفسیر سوره عنکبوت

‌إبن‌ ابی‌ کعب‌ ‌از‌ سید عالم‌ (ص‌) روایت‌ کرده‌ ‌که‌ ‌هر‌ ‌که‌ سوره عنکبوت‌ قرائت‌ کند حقتعالی‌ ‌او‌ ‌را‌ بعدد ‌هر‌ مؤمنی‌ و منافقی‌ ‌که‌ بوده‌ ‌است‌ و خواهد ‌بود‌ ده‌ حسنه‌ کرامت‌ کند و ابو بصیر ‌از‌ ابو ‌عبد‌ اللّه‌ (ع‌) نقل‌ میکند ‌که‌ ‌آن‌ حضرت‌ مرا ‌گفت‌ ‌که‌ ‌هر‌ ‌که‌ سوره عنکبوت‌ و سوره روم‌ بخواند ‌در‌ شب‌ بیست‌ و سوم‌ ماه‌ رمضان‌ ‌پس‌ بخدا سوگند ‌که‌ ای‌ ابا ‌محمّد‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌از‌ اهل‌ جنت‌ ‌باشد.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ؛ به نام خداوند بخشنده و مهربان

آیه 1: " الم": حروف مقطعه است.بعضی اشاره دارند به اینکه الف اشاره دارد به الله. لام ، اسم لطیف خداوند است. میم ، به اسم مجید خداوند اشاره دارد. الم به معنی اَنَ الله اعلم: منم خدایی که بسیار داناست. منم خدایی که همه چیز را می داند و هیچ چیز بر او پوشیده نیست.

آیه های سوره عنکبوت در شرایطی نازل شد که مسلمانان را آزار و اذیت می کردند.

آیه 2:" أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ آیا مردم پنداشته اند که چون بگویند: ایمان آوردیم ، رهایشان می کنند، ودیگر نمی آزمایندشان ؟

 آیا مردم گمان می کنند که ما آنها را ابتلا و امتحان نمی کنیم؟ خداوند همه را امتحان می کند که مومن مخلص از منافق جدا شود. خداوند علم دارد بحث اینست که خداوند امتحان می کند که به خودمان ثابت شود و در امتحانات و ابتلائات عیوبمان دیده می شود و باعث رشدمان می شود. ‌در‌ روایت‌ آمده‌ ‌که‌ مهجع‌ شخصی بود که منافقان و مشرکان او را به شهادت رساندند . پدر و مادر و زن‌ ‌او‌ ‌در‌ فوت‌ ‌او‌ بسیار جزع‌ و فزع‌ میکردند حقتعالی‌ ‌آیه‌ فرستاد ‌که‌ بمجرد قول‌ "آمنّا" بدون‌ ابتلا و امتحان‌ کاری‌ ‌از‌ پیش‌ نمیرود.

وقتی ما می گوییم ما ایمان آوردیم خداوند امتحان می کند.پس قانون و سنت خداوند اینست که همه امتحان می شوند تا درجه یقین همه مشخص شود. خداوند نسبت به درجه معرفت ، ظرفیت و نقطه ضعفهایمان ما را امتحان می کند. هر چه معرفت بالاتر باشد امتحان سخت تر می شود.

آیه 3:" وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ هر آینه مردمی را که پیش از آنها بودند آزمودیم ، تا خدا کسانی را که راست گفته اند معلوم دارد و دروغگویان را بشناسد .

وَ لَقَد: بدرستیکه ،  فَتَنَّا: امتحان کردیم و در فتنه انداختیم الَّذِین‌َ مِن‌ قَبلِهِم‌ کسانیکه قبل از ایشان بودند و فَلَیَعلَمَن‌َّ اللّه‌ُ الَّذِین‌َ صَدَقُوا خداوند علم دارد می خواهد برای ما ثابت شود خداوند چون حکیم است می خواهد بدون دلیل نباشد. و لَیَعلَمَن‌َّ الکاذِبِین  خداوند بداند که چه کسی صادق است و چه کسی صادق نیست( خداوند به امور عدمی یعنی کارهایی که نکرده ایم و انجام نداده ایم نه مجازات می کند و نه پاداش می دهد برای همین ما را امتحان می کند تا توجیحات را از خودمان بگیرد و دیگر اینکه به خودمان ثابت شود و حجت بر ما تمام شود که در قیامت بفهمیم و دیگر اینکه نقاط ضعفمان بیرون می آید. مزایای امتحان: 1- معرفتمان بالا می رود. 2- ظرفیتمان بیشتر می شودو نقاط ضعف خود را می فهمیم. 3-خداوند علم دارد و میداند ولی اگر خداوند ما را امتحان نکند، ما میگوییم من قبول می شدم، پس خداوند ما را برای اتمام حجّت، امتحان می کند.)

آیه 4: " أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ أَن یَسْبِقُونَا سَاء مَا یَحْکُمُونَ آیا آنان که مرتکب گناه می شوند پنداشته اند که از ما می گریزند ؟ چه بد داوری می کنند.

اَم حَسِبَ الّذینَ... کسانی که فکر می کنند می توانند از عذاب ما پیشی بگیرندو فرار کنندو ما نتوانیم مجازاتشان کنیم و چه ظنّ بدی دارند و چه بد حکم می کنند. ساءَ ما یَحکُمونَ:  در مورد خداوند و قانون دنیا حکم می کنند (بد حکم می کنند). خداوند می فرماید: کسی نمی تواند از من سبقت بگیرد و در بِرَوَد   از مجازات من . از حکمرانی خداوند نمی شود فرار کرد.

آیه 5: " مَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ هر کس که به دیدار خدا امید می دارد بداند که وعده خدا آمدنی است و اوشنوا و داناست.

 هر که امید داشته باشد برای رسیدن به ثواب یا قرب الهی باید کسب طاعت کند. یعنی در میادین امتحان باید حرف خداوند را به دلم ترجیح بدهم. فَاِنَّ اَجَلَ اللهِ لَاتٍ:  قطعاً اجل خداوند می رسد. وقتی می رسد نمی تواند فرار کند چه از مجازات و چه از پاداش. و هو السّمیعُ العَلیم : خداوند شنوا و دانا است. خداوند عالم است به اعمال و قلبتان .

آیه 6: " وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ هر که جهاد کند به سود خود کرده است ، زیرا خدا از همه جهانیان بی نیازاست.

وَ مَن جاهَدَ فَاِنّما یُجاهِدُ لِنَفسه  : ای بندگان من فکر نکنید که حالا که من دارم شما را امتحان می کنم سودی می برم؛ جز این نیست که شما منفعت می برید. فکر نکنید حالا که جهاد می کنید نفعی به من می رسد، تمام منفعتش به شما می رسد(بالاترین جهاد، مجاهده با نفس است). اِنّ اللهَ لَغَنِیٌّ عَنِ العالَمینَ :قطعاً الله غنی بی نیاز است از طاعات و مجاهدات همه عالمین و همه اینها برای رشد شماست و به منبع فیض خداوند نزدیکتر می شوید و شامل رحمت خداوند می شوید.

آیه 7: " وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ "؛کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح کردند(ابتلا و امتحان) سیّئاتشان را می پوشانیم و قطعاً پاداش می دهیم نیکوکاران را بهتر از آنچه عمل کردند.

 اینها سیّئات هم دارند و توبه کردند. خداوند می فرماید سیّئاتتان را می پوشانم و بهتر از آنچه انجام دادید پاداش می دهم چون من بسیار عطا کننده هستم بسیار رئوف هستم.

کفران=پوشاندن ،  لَنُکَفّرنَّ: لام تاکید و ن تاکید آمده است، یعنی قطعاً ما می پوشانیم و پاداش خیر میدهیم خیلی بیشتر از آن عمل خیری که انجام داده اند.

چون‌ سعد ابی‌ وقاص‌ زهری‌ فردی بود که در اول دعوت پیامبر به اسلام ایمان آورده بود و مادرش برای جلوگیری از اسلام آوردن او غذا نمی خورد و جلوی آفتاب سوزان مکّه می ماند تا پسرش دست از اسلام بردارد. آیه آمد:

آیه 8: " وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا وَإِن جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ " ؛ و ما امر کردیم به انسان که به پدر و مادر باید نیکی کند و اگر آنها (خود مشرک باشند و)کوشند تا تو به من (که خدای یگانه ام) از روی جهل و نادانی شرک آوری هرگز اطاعت امر آنان مکن ، که رجوع شما به سوی من است و من شما را به پاداش هر عمل که به جای آورده اید آگاه می گردانم.

"وَ وَصَّیناالانسانَ بِوالِدَیهِ حُسناً"  : وما امر کردیم به انسان که به پدر و مادر باید نیکی کند(فرقی نمی کند چه مذهبی دارد حتّی اگر کافر باشد)

"وَ اِن جاهَداکَ" : اگر سعی و تلاش و کوشش کند(پدر و مادر) که " لِتُشرِکَ"  شرک بیاوری (مثلاً امروز نماز نخوان به پای من)

"ما لَیسَ لَکَ بِه عِلمٌ" : در حالی که علم نداری و صحبتش را نمی دانی، "فَلا تُطِعهُما": حق نداری از آنها اطاعت کنی. در جایی که فرمان خدا با فرمان پدر و مادر تناقض داشت نباید اطاعت کرد(در اوج احسان نباید اطاعت کرد)

{در مباحات وقتی حکم پدر و مادر  مطابق حکم خداست باید اطاعت کرد. در امور مفروضه(واجبات) اگر دستور بر ترک آنها دادند نباید از آنها اطاعت کرد.(از پدر و مادر مشرک)}

"اِلَیَّ مَرجِعُکُم " برگشت شما به سوی ماست  "فَاُنَبِّئُکُم بِما کُنتُم تَعمَلون "پس آگاه می کنم به آنچه که انجام دادید.

سعد ابی‌ وقاص‌  پرسید: به چه کسی باید احسان کرد؟ احسان به پدر و مادر(اول به مادر) بعد به همسر و بعد به فرزندان و بعد به خواهر و برادر و بعد مادر بزرگ و پدربزرگ و بعد خاله و عمه و بعد اقربا و بعد همسایه ها.

آیه 9:"وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحِینَو کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، حتماّ در زمرۀ شایستگان درآوریم.

"وَ الَّذِین‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات" کسانی که کار شایسته می کنند بعد از کفر، "لَنُدخِلَنَّهُم‌ ‌فِی‌ الصّالِحِین‌َ"‌ لام تاکید و نون  تاکید آمده یعنی قطعاً آنها را در زمره شایستگان و صالحین وارد می کنیم(هیچ وقت در دینمان بن بست ویاس وجود ندارد) باید توبه و جبران و عمل صالح کرد.  خداوند بدیها را به خوبی تبدیل می کند و وارد صالحین می شوید.

آیه 10:" وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِیَ فِی اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ کَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِن جَاء نَصْرٌ مِّن رَّبِّکَ لَیَقُولُنَّ إِنَّا کُنَّا مَعَکُمْ أَوَلَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ "؛ بعضی از مردم می گویند: به خدا ایمان آورده ایم و چون در راه خدا آزاری ببینند، آن آزار را چون عذاب خدا به شمار می آورند و چون از سوی پروردگار تو مددی رسد، می گویند: ما نیز با شما بوده ایم آیا خدا به آنچه در دلهای مردم جهان می گذرد آگاه تر نیست ؟

و یک عده از مردم می گویند خدارا قبول داریم و ایمان داریم( خداوند آنها را امتحان می کند) و یک عده  می آیند و آنها را اذیّت می کنند. (جَعَلَ) می آید  فتنه و عذابی را که از مردم می بیند ، با عذابی که از طرف خدا می آید ، یکی می کند، خبر ندارد که عذاب خدا قابل مقایسه با عذاب مردم نیست، عذاب الهی خیلی عظیم تر از اینهاست. یعنی اگر عذاب اینها را تحمل نکند و عمل را کنار بگذارد، عذاب خدا بزرگتر است .  خداوند:  اگر نصر و یاری از پروردگار بیاید می گویند ما با شماییم(اِنّاکُنّا مَعَکُم). خداوند از درون سینه های ما خبر دارد و می داند آنچه در سینه های عالمیان است(أَوَ لَیس‌َ اللّه‌ُ بِأَعلَم‌َ بِما فِی‌ صُدُورِالعالَمِین).

آیه 11:" وَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِینَ و البته خدا هم به احوال اهل ایمان داناست و هم از درون منافقان آگاه است.

"لَیَعْلَمَنَّ" :(لام تأکید و نون تأکید) قطعاً می داند خداوند کسانی که ایمان آوردند و می داند(می شناسد) کسانی که منافقند. خداوند در امتحانات و ابتلائات طلای وجودی ما را از آلیاژهای دیگر و نقطه ضعف ها و ناخالصی ها جدا می کند. مومنان در امتحانات نقطه ضعف هایشان را پیدا می کنند و از خدا می خواهند که آنها را برطرف کند و رذایل و تعلّقات خود را می کَنَند. خداوند منافقان را در امتحانات رسوا می کند و کفرشان آشکار می شود.

آیه12:" وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِیلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَایَاکُمْ وَمَا هُم بِحَامِلِینَ مِنْ خَطَایَاهُم مِّن شَیْءٍ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ " ؛ کافران به مؤمنان گفتند: به راه ما بیایید، بار گناهتان بر گردن ما، حال آنکه اینان بار گناه کسی را بر گردن نخواهند گرفت و دروغ می گویند.

کافران می آیند به پیامبر می گویند بیا این ایمان را کنار بگذار و از ما تبعیّت کن و اگر قیامتی باشد گناهان شما به گردن ماست(وَ ما هُم بِحامِلین) گناهان ما را به گردن نمی توانند بگیرند. هیچ ذره ای از گناهان شما را کسی نمی تواند به گردن بکشد. اینها منافقان هستند که می گویند گناهان تو گردن من.(هم گناه خودش و هم گناه طرف مقابل خودش  که او را گمرا ه کرده است ، را می کشد).

آیه 13:" وَلَیَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَّعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَیُسْأَلُنَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَمَّا کَانُوا یَفْتَرُونَ "؛ و آنها علاوه بر بار سنگین گناهان خود بار گناهان هر که را گمراه کرده اند نیز به دوش می گیرند و روز قیامت از آنچه دروغ می بستند سخت مواخذه می شوند.

و مسلّماً بارهای گناهان خود را همراه با بارهای دیگری از گناهان کسانی که گمراهشان کردند، حمل می کنند . گناه اضلال شامل سه گناه است: 1- گناه خودشان (گناه گمراهی و اضلال خودشان)  2- گناه گمراه کردن دیگران و اضلال دیگران. 3- گناه دروغ گفتن(گناه تو گردن من) . اگر انسان کاری کند هرچه تبعات خیر و تبعات شرّ داشته باشد دامن انسان را می گیرد. کسانی که می گویند گناه شما گردن ما کاملاّ دروغ است ، درست عکس آن است . آنکس که کار خیر می کند درست برابر کار خیر ثواب می برد ولی آن کس که دعوت به کار خیر می کند دو برابر ثواب می برد.

آیه 14:" وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ وهمانا  نوح را به سوی قومش به پیامبری فرستادیم او هزار سال و پنجاه سال کم در میان قوم درنگ کرد و چون مردمی ستم پیشه بودند، طوفانشان فرو گرفت .

فَلَبِثَ : این کلمه در مورد برزخ هم می آید. حضرت نوح(ع) در بین قوم خودش برای هدایت آنان 950 سال ماند. در روایات داریم: 1- حضرت نوح(ع) در 40 سالگی به پیامبری رسید و 950 سال مردم را دعوت کرد و 60 سال دوباره زندگی کرد. حضرت نوح(ع) شیخ الانبیاء بود. در بعضی از روایات نقل شده که 1050 سال عمر کرده است در بعضی روایات دیگر 1400 سال و در بعضی روایات هم داریم که 2500 سال عمر کرده است. در زمانهای قدیم عمرها طولانی بوده است. حضرت آدم عمرش طولانی بوده است. در نص صریح قرآن آمده است که حضرت نوح(ع) 950 سال دعوت کرده است. قرآن قطعی الصّدور است و روایات ظنّی الصدور هستند.  همۀ انبیاء(ع) در 40 سالگی به پیامبری مبعوث شدند به جز حضرت یحیی(ع) و حضرت عیسی(ع). در روایات است وقتی ملک الموت می آیند خدمت حضرت نوح(ع) که جانش را بگیرد می پرسد ای حضرت نوح(ع)، دنیا را چگونه یافتی؟ حضرت می فرماید: مانند خانه ای که آنرا دو در باشد از یک در وارد و از در دیگر خارج شدم.  به همین سرعت گذشت. در آیه قرآن آمده که وقتی منتقل می شویم به برزخ پرسیده می شود در دنیا چقدر درنگ کردی؟ می گوییم یک روز یا دو روز اصلاً نمی گوییم 80 یا 90 سال عمر کردیم. در برزخ چون یادمان می رود همین یک یا دو روز می گوییم درنگ کردیم.

فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ : وقتی که 950 سال تمام شد ، از قوم حضرت نوح(ع) ، تعداد بسیار کمی ایمان آوردند. خداوند می فرماید طوفان عذاب، قوم نوح(ع) را فرا گرفت چون آنها ظالم بودند و همه آنها ستمکار بودند.

آیه 15: " فَأَنجَیْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِینَةِ وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَاو و کسانی را که در کشتی بودند نجات دادیم و آن (کشتی‌ ‌را‌ ‌با‌ واقعه‌ و حادثه قوم‌ نوح‌ و قصه ‌ایشان‌ ‌) را نشان عبرتی، برای جهانیان گردانیدیم .

روایت است که یاران حضرت نوح(ع)  8 نفر بودند و یک عده می گویند 80 نفر بودند و یک عده می گویند 5تا مرد و 5تا زن بودند. (سام و حام و یافص، پسران حضرت نوح(ع) هم در بین اینها بودند. همسران آنها هم بودند. در روایات داریم حضرت نوح می رفت و مردم را دعوت می کرد و 950 سال شد و مردم از دست او کلافه شده بودند و با سنگ ایشان را می زدند و حضرت نوح(ع) بیهوش می شدند و از حال می رفتند و حضرت جبرئیل می آمد و مداوایش می کرد و می فرستاد سراغ مردم. این کار برای حضرت نوح(ع) چندین بار تکرار می شد. حضرت نوح(ع) با این سختی و فشار مردم را دعوت می کردند.

وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ:کشتی حضرت نوح(ع) و همراهانش را و این قضایا را آیه و نشانه قرار دادیم برای جهانیان (برای تمام مردم) تا از این واقعه درس بگیرند. داستان حضرت نوح(ع) را حضرت آیت الله حسن زاده آملی در آیات دیگر توضیح داده اند(تفسیر سوره هود). در سوره هود اصل ماجرای حضرت نوح(ع) باز می شود که حضرت نوح(ع) کشتی را در کوفه می ساخت که 40 سال طول کشید که همه مسخره می کردند که در وسط بیابان داری کشتی می سازی، در حالی که کشتی را کنار دریا می سازند. در طول 40 سال دیگر زاد و ولد نمی شود و بچه هایشان مقطوع النسل می شوند و همه آدمها بزرگ بودند ، بعد از این طوفان می آید.



منبع: منهج الصادقین- استاد علامه حسن زاده آملی

۹۵/۱۱/۱۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی