مؤسسه قرآنی بیت العباس(ع) اندیشه

دارای مجوز از سازمان تبلیغات اسلامی-شماره ثبت 764

مؤسسه قرآنی بیت العباس(ع) اندیشه

دارای مجوز از سازمان تبلیغات اسلامی-شماره ثبت 764

مؤسسه قرآنی بیت العباس(ع) اندیشه
جمعه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۵:۲۴ ب.ظ

تفاوت بین فقیر و گدا

فقیر کسی است که خودش از دنیا روبرمی گرداند و پشت می کند ولی گدا کسی است که دنیا از او روبرمی گرداند. یعنی فقیر خودش به صورت ارادی از دنیا روبرمی گرداند و در عین اینکه در دنیا زندگی می کند، ولی عین مرغابی که روی آب حرکت می کند،در دنیا غرق نمی شود و آلودۀ دنیا نمی شود و از هر چیزی به اندازه ضرورت استفاده می کند و این نوع فقر افتخار است که پیامبر می فرماید: "الفقرُ فخری"  نه فقری که از سر بدبختی و گدایی باشد و اینکه من مثلاً دوست دارم دنیا را داشته باشم ولی دنیا به من پشت کرده است بلکه فقری که انسان خودش اختیاری انتخاب کرده است و از چیزهایی که در دنیا هست در حد ضرورت استفاده می کند و خودش را بیشتر از ضرورتش به دنیا آلوده نمی کند مثلاً اگر دو تا روسری احتیاج دارد دو تا می خرد نه بیشتر. ولی گدا کسی است که با اینکه دنیا را دارد ولی باز حسرت داشتن چیزهای دیگر را دارد.

فقیری که صابر و راضی به رضای خداوند است یا غنی ایی که شاکر است و سخاوتمند است کدام یک از اینها فضیلتش بیشتر است؟ مرحوم نراقی می فرماید هر که علاقۀ  دنیا در دلش کمتر باشد، فضیلتش بیشتر است. چون دنیا خیلی جذابیّت دارد، هر چقدر علاقمند به دنیا باشیم، آلودۀ دنیا شده ایم. در آیۀ "اِنّما یُرید الله لِیُذهِبَ عنکمُ الرّجسَ اَهل البیت و یُطّهرَکُم تَطهیرا " منظور از "رِجس" علاقۀ به دنیاست؛ ائمه(ع) که مقام عصمت داشتند رجسی که خداوند در این آیه اشاره فرموده حبّ دنیاست که آنها نداشتند . رجس شامل خیلی از چیزهای ناپاک و نجس می باشد ولی در مورد اهل بیت(ع) نیست و شامل حال آنها نمی شود و آنها رجسی نداشتند و حبّ دنیا برای آنها رجس محسوب می شود و خداوند از دل آنها پاک کرده است.

ما به هر اندازه که ازحبّ دنیا فاصله بگیریم محبّت خدا در دلمان زیاد می شود. حدیث داریم که فقرا بیش از 500 سال جلوتر از اغنیا وارد بهشت می شوند و در بهشت غرفه هایی هست که وقتی اهل بهشت به آنها نگاه می کنند داخل آن نمی شوند مگر شهید فقیر و مؤمن فقیر(شهدا هم از نظر فقیر و غنی با هم متفاوت هستند)

بین غنی حریص و فقیر حریص ، غنی حریص خیلی بدتر است چون دارد ولی بیشتر می خواهد. فقر برای بعضی عذاب است ولی برای بعضی لطف و کرامت خداست.

علامت آن فقری که برای فرد کرامت است آن است که صاحب خودش را خوش خُلق و مطیع پروردگار می کند و از حال خودش شکایت نمی کند. ولی اگر فرد بر فقرش شکر نکند و شکایت کند و راضی به قضای الهی نباشد و شاکی باشد و معصیت هم بکند و بد اخلاق هم بشود، این فقر عقوبت و مجازات است. این مطلب خیلی مهم است و معیار خیلی خوبی است.

اگر فقر برای انسان کرامت باشد، ثواب می کند ولی اگر فقر برای او عقوبت باشد ، ثواب نمی کند. اگر فقر برای فرد کرامت باشد ، خداوند برای او جبران می کند ولی اگر عقوبت باشد فرد کفران می کند و راضی به رضای خدا نیست و اینها کسانی هستند که خسر الدنیا و الاخره هستند.

حضرت علی(ع) فرموده اند که:" فقر برای یک عده عقوبت است ولی برای یک عده نعمت و کرامت است. برای کسانی که در اثر بعضی گناهان مثل بی نمازی و روزه خواری و یکسری معصیتها ، روزی انسان تنگ می شود ، این فقر، عقوبت است. و علامات آن فقری که عقوبت خداست اینست که1-شخص فقیر بد خُلق می شود . 2-شروع می کند به معصیت بیشتر کردن و شکایت از خدا می کند و از خدا راضی نیست. اگر فقری سراغ ما آمد و این حالات را در ما ایجاد کرد بدانیم که دچار عقوبت و بلا شده ایم.

ولی اگر این فقر از جانب خداوند کرامت و نعمت باشد، 1-صاحب خودش را خوش خُلق تر می کند. 2-صاحب خودش را مطیع تر می کند، چون به واهی بودن دنیا بیشتر پی می برد. 3- شکایت از حال خودش نمی کند و بر فقر خودش شکرگزار است. (مثل بنده های خاص خدا مثلاً امتحان شهید برونسی و آیت الله قاضی فقر شدید بود)

به احتمال زیاد فقر برای ما انسانهای معمولی ، بیشتر عقوبت و عذاب است و باید بگردیم دنبال معصیتها و نافرمانیهایی که کردیم و علت فقر خودمان را پیدا کنیم .

در حدیث نبوی آمده است که هر کس فقر خود را بپوشاند ، خداوند به او اجر کسی را عطا می کند که همۀ روزها را روزه بگیرد و همۀ شبها را عبادت کند. انسان باید فقر خودش را بپوشاند و نباید عزت خودش را تباه کند. به حضرت موسی بن عمران خداوند وحی می کند که هر شب به خانۀ یکی از افراد بنی اسرائیل برو و افطار کن. حضرت موسی(ع) به خدا می گوید ای خدا چرا روزی مرا به دست بنی اسرائیل متفرق کردی؟ که یکی صبحانه مرا بدهد و دیگری شام مرا؟ خوب روزی را به خودم بده و از طرف خداوند وحی رسید که من با دوستان خودم چنین می کنم و روزی ایشان را به دست بدتالین بندگانم قرار می دهم(بدتالین کسانی که بی کار و کاهل هستند و دنبال کار و مناجات نیستند) تا بدین سبب آنها هم به یک ثوابی برسند. ببینید خدا چقدر مهربان است که می خواهد به کسی که حال کار کردن ندارد توفیق اجباری بدهد. خداوند حتی پیامبران را ا لحاظ روزی به دیگران نیازمند کرده است.

خداوند سلسلۀ علت و معلولی را گذاشته است تا سراغ همدیگر برویم اگر این علت و معلولی نبود ممکن بود ما اصلاً یکبار هم سراغ همدیگر نرویم. اینها مایۀ خیر است ولی در عین حال می فرماید سزاوار مؤمن این است که تا جایی که ممکن باشد از کسی چیزی خواهش نکندو سؤال(درخواست) ننماید زیرا آن متضمن شِکوِه از خدا و ذلیل کردن خود است و ممکن است کسی را که از او درخواست می کنیم اذیت کنیم.

با درخواست از دیگران اولاً عزّت خودمان را خراب می کنیم ثانیاً مشخص می کنیم که من از خدا شاکی هستم و خدا به من نداده و حالا من از دیگران می خواهم. ثالثاً ممکن است که باعث اذیت شدن کسی بشویم که از او درخواستی می کنیم. ممکن است که او شرایطش را نداشته باشد که کمک مان بکند و باعث شود به همسرش و یا به ما دروغ بگوید و به فشار و سختی بیفتد.

حضرت امام صادق(ع) فرمود که:" اگر سائل بداند که چقدر وزر و وبال دارد، هر آینه از احدی سؤال نمی کند و اگر آن کسی که سؤال کننده یا سائل را رد می کند بداند که ردّ سائل چقدر بد است ، احدی سائلی را محروم و رد نمی کند ". خدای تعالی فرموده است: " وَ اَمّا السّائلَ فَلا تَنهَر" یعنی "اما سائل را از خود مران".

در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است اگر کسی از شما سؤال کرد، رد نکنید اگر نمی توانید زیاد کمک کنید حتی اگر بتوانید یک نصف خرما بدهید و دست خالی رد نکنید چون در بین اینها سائل واقعی که رسولی از رسولان خداست(یعنی فرستادۀ خداست) و ممکن است شما رسولی از رسولان خدا را دست خالی رد کنید.

پس بنده های متّقی زحمتشان برای بنده های دیگر خدا، بسیار کم و برعکس خیرشان به دیگران بسیار زیاد است. مؤمن کسی است که بار مشکلات را از دوش دیگران بر دارد. خداوند بنده ای را دوست دارد که سوز بنده ای را داشته باشد. پیامبر(ص) در نهایت محبت به بندگان خدا بودند و گاهی اوقات وقتی نیازمند به در خانۀ ایشان می آمد حتی لباسش را در می آورد که آیه نازل شد که هر چیزی اندازه ای دارد لباست را دادی و الان از خانه نمی توانی بیرون بروی! آیه نازل شد که نه آنقدر دست خود را در بخشیدن باز بگذارید که هیچی نماند و نه بسته نگهدارید( یعنی در انفاق و بخشیدن میانه رو باشید) اگر سائلی سراغت آمد که هیچی در دسترس نداشتی، با یک کلام محبت آمیز و یا لبخند جوابش را بده. مصلّین به اندازه می بخشند ولی در مقامهای بالاتر، صدّیقین و بالاتر  مثل امام حسین(ع) که سه بار کل زندگی شان را بخشیدند. ما صدّیق و محبّ نیستیم که تمام زندگی مان را ببخشیم ، ما در آن حدّی هستیم که باید متعادل و میانه رفتار کنیم نه آنقدر تنگ و نه آنقدر باز که خودمان محتاج شویم. تا آنجا که در توان مان هست محبّت و سوز بندگان خدا را داشته باشیم. خداوند اینجور قلب ها را خیلی دوست دارد. فقط به فکر خودمان نباشیم. مشکل تک تک بنده های خدا مشکل بنده های خوب خدا هم هست. نباید بی تفاوت باشیم. باید محبت داشته باشیم و با هم وحدت داشته باشیم(ید الله مع الجماعة) یکی از دلایلی که خداوند کسی را بعنوان پیامبر انتخاب کرده است این بوده که محبت بندگان خدا در دلشان زیادتر از دیگران بوده است. خداوند به حضرت موسی(ع) وحی می کند که ای موسی می دانی چرا تو را از بین بندگانم به پیامبری برگزیدم؟ چون هر چه نگاه کردم دیدم که محبّتت نسبت به بندگان دیگرم از همه بیشتر است.



  منبع: معراج السعادة - مرحوم ملا احمد نراقی

 


۹۷/۰۲/۲۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی