خلاصه تفسیر سوره سبأ:ایات 47الی54

شرح آیه ۴۷ سوره سبإ :

(قل ما اسئلکم من اجر فهو لکم ان اجری الا علی الله وهو علی کل شیء شهید )

می فرماید : بگو ای پیامبر به ایشان که آنچه طلب کردم از شما (من اجر ) از مزد ادای رسالت ،(فهو لکم ) : ۱-اگر مزدی دادید پس بگیرید ۲- این مودت به نفع شماست

یعنی هر مزدی که بر آن تبلیغ رسالت از شما میخواستم  به شما بخشیدم . ( پیامبر از مردم مزدی نخواسته است )

مراد نفی سوال است  از شما ،یعنی هیچ مزدی نمیخواهم

واین مانند آن است که شخصی به صاحبش بگوید : اگر چیزی به من داده ای پس بگیر وحال آنکه به اونداده باشد .ویا معنی آن است که از شما اجر را نمیطلبم ، پس از آن اجر مر شما را است  از قبیل « قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی (بگو ای پیامبر ازشما مزدی نمیخواهم مگر دوستی ومودت با اهل بیتم ) ( ان اجری ) نیست مزد دعوت من واجر مثوبت آن ( الا علی الله ) مگر بر خدای تعالی .

(وهو علی کل شیء شهید ) و او  بر همه چیز (شهید ) گواه ومطلع است . پس میداند صدق نیت  وخلوص نیت مرا در دعوت ونصیحت  ،بدون طمع اجر بر آن.

شرح آیه ۴۸ سوره سبإ :

( قل ان ربی یقذف بالحق علام الغیوب )

می فرماید : بگو قطعا پروردگار من(یقذف بالحق) القا می کند حق را . یقذف بالحق دوتا معنی دارد :

۱-یعنی القا می کند حق رابه هرکسی که بخواهد . یکی از مصادیق حق قرآن است  .یعنی خداوند قرآن را وحی می کند به هر رسلی که بخواهد . ۲-یا حق را می افکند به باطل ( یعنی باطل را از بین می برد به وسیله حق )

خداوند حق را در کل هستی القا میکند وباطل را از بین می برد ( لیظهره علی الدین کله) .

( علام الغیوب ) :که او (خدا)  به اسرار عوالم غیب آگاه است .

شرح آیه ۴۹ سوره سبإ :

(قل جاء الحق  وما یبدئ الباطل وما یعید )  بگو حق آمدنی است (یعنی حق بالا خره در سراسر هستی حاکم می شود.)

( وما یبدئ  الباطل و ما یعید ) .حق ماندنی است وباطل از بین رفتنی است .

در آیات قرآ ن ،خداوند  باطل را به کف روی آب تعبیر کرده است  کف روی آب یا فلزات  از بین رفتنی است وخود آب  یا فلزات باقی  می ماند .

«قل جاءالحق» : بگو حق آمدنی است (حق عبارت از: قران واسلام و دین پیامبر )

(وما یبدئ الباطل )  :باطل نمی تواند چیزی را خلق کند .

«ما یبدئ»فعل است .و« الباطل»چون مرفوع است فاعل آن است .

(وما یعید ) ونمی تواند چیزی را برگرداند  . کلا باطل هیچ کاری نمیتواند بکند .( جاء الحق وزهق الباطل ) حق آمدنی است وباطل از بین رفتنی است  ( لیظهره علی الدین کله ولوکره المشرکون )  .وقتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)  بیایند  دین حق واسلام همه جا را میگیرد  ،گرچه مشرکین کراهت داشته باشند  وبدشان بیاید‌.

آیه ۵۰ سوره سبإ :

(قل ان ضللت فانما أضل علی نفسی وان ٱهتدیت فبما یوحی الی ربی انه سمیع قریب )

می فرماید : ای پیامبر به مشرکان بگو : اگر به نظر شما من گمراه هستم (گمراه شدم )  ( اضل علی نفسی) این گمراه شدن به ضرر خودم است  (وان ٱهتدیت) واگر هدایت شوم (فبما یوحی الی ربی )  به خاطر  این است که از طرف خدا به من وحی میشود .

(انه سمیع قریب ) قطعا خداوند سمیع است به اقوال بندگانش، ونزدیک است به افعال بندگانش .

خداوند بر قول وفعل هر گمراه  شده ای ویا هر هدایت شده ای ،شنوا ست وقطعا نزدیک است .

شرح آیه ۵۱ و ۵۲ سوره سبإ :

( ولو تری اذ فزعوا فلا فوت وأخذوا من مکان قریب )

می فرماید:  اگر ببینی زمانی راکه (فزعوا ) مشرکان وکافران ترسان می شوند ، (فلا فوت ) : امکان ندارد فوت شود از آنها عذابی که خداوند نازلشان کرده  ( وأخذوا من مکان قریب ) :گرفته می شوند از یک جایی خیلی نزدیک .

از ابن عباس روایت  است که این آیه درمورد اصحاب خسف است ( اصحاب خسف لشکرسفیانی هستند ودر حین ظهور امام زمان ،(یعنی آخرین اتفاقی است که قبل از ظهور میافتد )جمع میشوند  تا بروند مکه ،وکعبه را خراب کنند . در سرزمینی به نام بیداء ،که زمین باز می شود وخداوند آنها را در زمین فرو می برد وزمین بسته می شود )

این آیه درمورد اصحاب خسف است  که خداوند می فرماید:  ای پیامبر  ،اگر ببینی زمانی را که ترسان می شوند (زمانی که زمین باز می شود ودر زمین فرومی روند ،به شدت وحشت زده می شوند  ومرگ را با چشم خودشان می بینند ( فلا فوت )  امکان ندارد که این عذاب از آنها فوت شود یا ازبین برود .

( وأخذوا ) وگرفته می شونداز (من مکان قریب )  از جا ومکانی( قریب  ) نزدیک .(مکان زیر پایشان ) زمین زیر پایشان باز می شود و از زیر پایشان کشیده می شوند داخل زمین  . لحظه ای که کشیده می شوند زمین می گویند :(آیه ۵۲ سوره سبإ)

(وقالوا ءامنا به ی  و انی لهم  التناوش من مکان  بعید )

ما ایمان آوردیم( توبه می کنند ومی گویند ما ایمان آوردیم به پیامبر وآنچه که خدا نازل کرده است )

( وانی لهم التناوش ) : «تناوش» یعنی خوردن چیزی که در بلندی قرار دارد  .

خداوند می فرماید :  چطور امکان دارد که آنها از ایمان بهره مند شوند ،  در حالی که در بلندی قرار دارد ( من مکان بعید ) در مکان بسیار بلند ودور .

وقتی انسان دستش از دنیا قطع می شود ،دنیا پشت سرش قرار می گیرد  ودر عالم  برزخ وآخرت دنیا به شدت از انسان دور می شود . خداوند می فرماید که اینها امکان ندارد که ایمانی را که می گویند « ءامنا » بدست بیاورند .( به محض اینکه ما از دنیا می رویم ، دنیا پشت سرمان قرار می گیرد واز ما دور می شود  وامکان ندارد که به دنیا رجوع کنیم وایمان کسب کنیم . به خاطر همین خداوند می فرماید : ایمانی که اینها می خواهند در مکان بسیار بلندی قرار دارد.  چطور  امکان  دارد که انسان چیزی را که در بلندی قرار دارد ،دستش برسد واستفاده کند.

شرح آیه ۵۳سوره سبإ :

( وقد کفروا به ی من قبل ویقذفون بالغیب من مکان بعید  )

خداوند می فرماید : اینها بدرستی که کافر شدند وایمان نیاوردند وکفر ورزیدند (من قبل )  قبل از عذاب . اینها (یقذفون ) از سر گمان گفتند  وایمان را پوشاندند  وقبول نکردند ونخواستند که آشکار کنند ( چون اینها به سخن وحی وقرآن واسلام شک وگمان داشتند وقبول نداشتند ،اعتنا نکردند وکنار انداختند  وقبولش نکردند .)

(بالغیب من مکان بعید ) وانچه  را که در مورد قرآن و اسلام می گفتند ،از اسلام وقرآن وپیامبر دور بود .یعنی چیزهایی را که می گفتند راست نبود .

شرح آیه ۵۴ سوره سبإ :

( وحیل بینهم وبین ما یشتهون کما فعل بأشیاعهم من قبل  انهم کانوا فی شک مریب )

« حیل= حایل میشود، ،چیزی که بین انسان ویک چیز دیگری حایل باشد وفاصله بیفتد .

(وحیل بینهم ) بین اینها و( بین ما یشتهون ) بین آن چیزی که آرزو میکنند فاصله می افتد .آن موقع(مرگ) می خواهند که ایمان بیاورند ولی آن موقع فاصله می افتد بین آنها وآنچه را که آرزو دارند .

(کما فعل باشیاعهم ): همانطور که با کسانی که همین کار را انجام دادند ( شیعه=پیرو ) انجام شد .(عین اصحاب فیل)

خداوند می فرماید : با اینها همانطوری برخورد می شود که با اصحاب فیل برخورد شد  .خداوند می فرماید که اینها در عملکرد ،در اصل شیعه هم هستند وشبیه هم هستند واز اتباع هم هستند ،همانطور که اصحاب فیل آن کار را کردند وعذاب شدند ،اینها هم وقتی عذاب را دیدند التماس کردند که ایمان آوردیم، ولی  بین آنها وآرزوهایشان حایل شد .( برای اینها یعنی اصحاب خسف هم همین بلا  میآید ) از اصحاب خسف  دونفر زنده می مانند  که یکی بشارت می برد به مکه  ،(که خداوند اینها را در زمین بیداء در خودش فرو برد )  ویکی هم خبر می برد به سفیانی . (این فرد صورتش برمیگردد به پشتش .)

«بیداء»سرزمینی است بین مکه ومدینه .

«خسف»= باز شدن زمین وفرورفتن در زمین.

(من قبل ) : بر سر این اصحاب خسف همان اتفاقی می افتد که برسر قبل از اینها ،یعنی اصحاب فیل افتاده بود . اینها کسانی بودند که (انهم کانوا فی شک مریب ) شک داشتندبه خدا وقرآن وپیامبر ،شکی که خیلی اضطراب آور بودوشک خیلی قوی بود . به خاطر همین ایمان نیاوردند وباعث نابودیشان شد