مؤسسه قرآنی بیت العباس(ع) اندیشه

دارای مجوز از سازمان تبلیغات اسلامی-شماره ثبت 764

مؤسسه قرآنی بیت العباس(ع) اندیشه

دارای مجوز از سازمان تبلیغات اسلامی-شماره ثبت 764

مؤسسه قرآنی بیت العباس(ع) اندیشه
جمعه, ۱۰ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۰۹ ق.ظ

حقیقت اسلام

حضرت علی علیه السلام در حکمت 125 نهج البلاغه می فرمایند:

لَاَنْسُبَنَّ الْإِسْلاَمَ نِسْبَةً لَمْ یَنسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِی.
الْإِسْلاَمُ هُوَ التَّسْلِیمُ، وَالتَّسْلِیمُ هُوَ الْیَقِینُ، وَالْیَقِینُ هُوَ التَّصْدِیقُ، وَالتَّصْدِیقُ هُوَ الْإِقْرَارُ، وَالْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ، وَالْأَدَاءُ هَوَ الْعَمَلُ.

هر آینه اسلام را چنان تعریف می کنم که احدی قبل از من نکرده است. اسلام، همان تسلیم و تسلیم،  همان یقین و یقین، همان تصدیق و تصدیق، همان اقرار و اقرار، همان ادا کردن و ادا ، همان عمل است.

این تعریف از اسلام به بیانی همان توحیدولایی است. البته این فرمایش مولا (ع) که احدی قبل از من، اسلام را چنین تعریف نکرده، به این معنی نیست که حضرت رسول (ص) این درجه را نداشتند بلکه ایشان جامع مراتب بودند. اما در مقام رسالت، به دلیل بقایای فرهنگ جاهلیت در بین مردم و عدم استعداد آنان برای ادراک بطن دین ، بیشتر به ظاهر دین پرداختند و بطن آن را به حضرت علی (ع) سپردند تا ایشان بسیاری از حقایق را معرفی کنند.

حضرت علی(ع) اسلام را در چند رتبه معرفی می کنند: تسلیم ، یقین ، تصدیق ، اقرار ، ادا و عمل.

تسلیم  یعنی اینکه  بدانیم دنیا دار تضاد بین انسانها و قوای بیرونی و درونی خودمان است و همه ی پدیده های متضاد در آن، مایه ی امتحان و سازندگی ما هستند تسلیم یعنی هر چه خدا برایمان مقدّر کند زیباست فقط گناه زشت است که آن را هم خدا  نمی خواهد. هر امتحان الهی اگرچه سخت باشد، برای کنده شدن ازعیوب و نقص هاست و ما در هر میدانی، سهم بندگی داریم. شاید بپرسید چرا خدا بر سر ما بلا می آورد؟ چون سنت او بر اساس رحمتش این است که مارا مبتلا کند تا بیماری ها و آلودگی های روحمان را پاک سازد وگرنه حجابهای ظلمانی نفس، مانع دریافت نور هدایت می شود. تنها وظیفه ی ما، این است که سلم داشته باشیم یعنی سهم عبودیتمان را در بلاها بیابیم. البته چون بلاها مختلف است، سهم عبودیت هم مختلف است. اما نکته ی کلی اینست که در هر بلا مراقب باشیم هرگز گناه و مخالفت نکنیم.

بنابراین تسلیم یعنی گناه نکردن. بعد از تسلیم ، یقین است. کسی که علم و عقیده اش را در میدان عمل گم می کند ، قلبش مضطرب می شود و عقلش را از دست می دهد، معلوم است به یقین نرسیده . او در میادین از یاد می برد که سهم بندگی اش چیست، لذا شیطان می آید و سهم شیطانی را جلویش می گذارد![1]

امام صادق(ع) می فرمایند: چنانکه انبیا با مناعت شأن و رفعت مکان، مختلف هستند در مرتبه یقین. مومنان نیز مختلف هستند در مرتبه ی یقین. و علامت قوّت و ضعف ایشان در یقین، قوّت و ضعف ایشان است در:

مراتب عبادت و طاعت و تفویض مهمّات به کافی المهمّات.

هرکه عبادت او بیشتر است و تفویض کارها به خدا کاملتر و تبرّی از حول و قوّت خود شاملتر؛ یقین او کاملتر است.

علامت دیگر از برای قوّت یقین ، مساوی بودن متقابلات است از وجود و عدم و حیات و موت و وسعت و تنگی و مدح وذمّ و عزّت و ذلّت. یعنی: همه ی اینها پیش او مساوی باشد و از هیچکدامِ اینها تفاوت در خود نبیند. چه، هر که یقینش قوی است، سرچشمه ی همه ی اینها را یکی می بیند که مبداِ سلسله ی موجودات است و غیرِ او را محو و نابود می داند و کرده ی او را عینِ حکمت و مصلحت می شمارد و با وجودِ این اعتقاد، قبولِ بعضی و ردِّ بعضی معقول نیست و غیرِ تسلیم و رضا چاره ای نه.

و هر که یقینش ضعیف است، با خود وسوسه می کند و می گوید: این عالم، عالمِ اسباب است و وجودِ مسبّب بی وجودِ سبب معقول نیست، پس باید از برای تحصیل ماکل و مشارب و مساکن و مناکح و ملابس و غیر اینها از مایحتاج، سعی کرد و تردُّد نمود و از برای تحصیل معاش از مذکورات و غیرها، هر سعی که کنی گنجایش دارد و مثابی.

و همچنین متابعتِ عادات کردن و گوش به سخن مردم دادن و هرچه گویند شنیدن، و همچنین جمع کردن مال و اسباب و برروی هم گذاشتن از برای احتیاطِ روزِ پیری و کوفت و ناتوانی باید قبیح نباشد. و با وجود آنکه به زبان اقرار و اعتراف داردکه روزی ده و روزی رسان، رزّاق حقیقی است و از او به بنده نمی رسد مگر آنچه مقدّر است و نتیجه تردّد نیست مگر زحمت و تعب، و با وجود اعتراف به این، عمر عزیز صرف تردّد می کند و خلاف آنچه را می گوید و اعتراف دارد، به عمل می آرد.

چنانکه خداوند در آیه 167 سوره آل عمران می فرماید: "یَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ  وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یَکْتُمُونَ .  میگویند مردمان به زبان چیزی که در دل ایشان نیست و به دل اعتقاد به او ندارند و خدای تعالی داناتر است به آنچه ایشان کتمان می کنند و در دل پوشیده دارند. "[2]

بعد از یقین تصدیق است. اگر فرد، یقین نداشته باشد، چه را تصدیق می کند؟ خدا یا شیطان و هوای نفسش را؟ واضح است ، آن را تصدیق می کند که مطابق میلش باشد؛ و این ، همان است که شیطان در مقابلش قرار داده، اقرار و ادا هم، نتیجه و امتداد همین تصدیق است؛ تا در نهایت به عمل می رسد.

حال در تعریف حضرت علی(ع) از اسلام تأمل کنید؛ ببینید عمل ، در چندمین مرتبه است. تسلیم ، یقین ، تصدیق ، اقرار ، ادا و عمل؛ این ها شش عالم از عوالم وجودی ماست و عمل، در مرتبه ی ششم است. این نشان می دهد بدون داشتن مراتب بالا، عمل ، تأثیر حقیقی خود را ندارد. پس بدانیم برای آنکه عمل حقیقی داشته باشیم ، حتماَ باید مسیر معرفت را در رسیدن به تسلیم، یقین و ... طی کنیم.[1]


]1[- توحید ولایی-استاد فاطمه میرزایی

]2[- مصباح الشریعه


مطالب مرتبط

توحیدخالصانه یا توحید کاذبانه



۹۵/۱۰/۱۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی